مشکلات عمده ارتوپدی طیف وسیعی از اختلالات، ناهنجاریها و آسیبهای فیزیکی را شامل میشوند که یکپارچگی سیستم اسکلتی-عضلانی بدن انسان را هدف قرار میدهند؛ این سیستم پیچیده که از ۲۰۶ استخوان، بیش از ۳۰ مفصل اصلی و شبکه درهمتنیدهای از عضلات، رباطها و تاندونها تشکیل شده است، ممکن است تحت تأثیر بیماریهای دژنراتیو (فرسایشی) مانند آرتروز، اختلالات خودایمنی نظیر آرتریت روماتوئید، آسیبهای تروماتیک همچون شکستگیها و پارگی رباطها، و یا بیماریهای متابولیک خاموش مانند پوکی استخوان قرار گیرد. در حالی که برخی از این مشکلات ریشه در ناهنجاریهای مادرزادی و ژنتیکی دارند که از بدو تولد یا دوران کودکی نمایان میشوند، بخش اعظمی از مراجعات بالینی مربوط به آسیبهای اکتسابی ناشی از سبک زندگی، حوادث ورزشی و فرسودگی ناشی از افزایش سن است. شناخت دقیق این بیماریها، از دردهای موضعی ستون فقرات و گیر افتادگیهای عصبی گرفته تا تغییرات ساختاری در مفاصل تحملکننده وزن، نخستین گام حیاتی برای مدیریت درمان و پیشگیری از ناتوانیهای حرکتی دائمی محسوب میشود.
برای درک عمیق آسیبهای ارتوپدی، ابتدا باید نگاهی دقیق به مهندسی شگفتانگیز بدن انسان انداخت. سیستم اسکلتی-عضلانی (Musculoskeletal System) صرفاً یک چارچوب نگهدارنده نیست، بلکه یک ماشین بیولوژیک پویاست که تعامل اجزای آن حرکت را ممکن میسازد. استخوانها (Bones) به عنوان اهرمهای مستحکم، تکیهگاهی برای عضلات (Muscles) فراهم میکنند که از طریق تاندونها به آنها متصل شدهاند. مفاصل (Joints) نقاطی هستند که این اهرمها با یکدیگر تلاقی میکنند و توسط رباطها (Ligaments) که وظیفه محدود کردن و هدایت حرکت را دارند، پایدار میشوند. سلامت این سیستم مستلزم هماهنگی بینقص بین اجزا است؛ هرگونه اختلال در بیومکانیک این سیستم، چه به صورت تغییر در راستای استخوانی و چه به صورت ضعف در بافتهای نرم حمایتکننده، میتواند منجر به توزیع نامتوازن نیروها و آغاز یک پروسه پاتولوژیک شود. ارتوپدی (Orthopedics) شاخهای از علم پزشکی است که دقیقاً بر همین تعاملات تمرکز دارد و متخصص ارتوپد وظیفه دارد با اصلاح ناهنجاریها، بازگرداندن آناتومی طبیعی و مدیریت بافتهای آسیبدیده، عملکرد این سیستم را بازیابی کند.
بیماریهای ارتوپدی محدود به شکستگی دست و پا نیستند، بلکه دامنهای بسیار گسترده از نوزادی تا کهنسالی را پوشش میدهند. این بیماریها هر وضعیتی را که باعث درد، تغییر شکل (Deformity)، محدودیت حرکتی یا اختلال در عملکرد اندامها و ستون فقرات شود، در بر میگیرند. در یک سوی این طیف، ناهنجاریهای تکاملی و مادرزادی قرار دارند که رشد کودک را تهدید میکنند و در سوی دیگر، تومورهای استخوانی و عفونتهای عمیق مانند استئومیلیت جای گرفتهاند که نیازمند مداخلات پیچیده پزشکی هستند. کیفیت زندگی فرد مستقیماً به سلامت این سیستم وابسته است؛ زیرا هرگونه نقص در آن، استقلال فردی را در انجام فعالیتهای روزمره سلب میکند. مطالعات و منابع بالینی نشان میدهند که بسیاری از مشکلات ارتوپدی اگرچه در ظاهر تنها یک درد ساده به نظر میرسند، اما ممکن است نشانهای از یک بیماری سیستمیک یا متابولیک جدی باشند که نیازمند واکاوی دقیق توسط پزشک متخصص است.
در میان تمامی بیماریهای مفصلی، استئوآرتریت (Osteoarthritis) که در زبان عامیانه به آن آرتروز میگویند، شایعترین علت ناتوانی حرکتی در افراد میانسال و سالمند است. ماهیت این بیماری کاملاً مکانیکی و دژنراتیو است؛ به این معنا که در اثر فشار مداوم و فرسایش در طول زمان ایجاد میشود. در یک مفصل سالم، انتهای استخوانها با لایهای صیقلی، لغزنده و جاذب ضربه به نام غضروف (Cartilage) پوشیده شده است. پاتوفیزیولوژی آرتروز زمانی آغاز میشود که این بافت حیاتی شروع به تجزیه شدن، نازک شدن و ترک خوردن میکند. با از بین رفتن غضروف، فضای مفصلی کاهش مییابد و استخوانها مستقیماً روی یکدیگر ساییده میشوند.
این اصطکاک نه تنها تولید درد میکند، بلکه بدن را وادار به واکنش دفاعی میسازد که نتیجه آن تشکیل خارهای استخوانی یا استئوفیت در لبههای مفصل است. اگرچه آرتروز بیشتر افراد بالای ۶۰ سال را درگیر میکند، اما جوانانی که سابقه آسیبهای ورزشی، پارگی مینیسک یا شکستگیهای داخل مفصلی دارند نیز به شدت در معرض ابتلا به آرتروز زودرس هستند. صدای تقتق یا خشخش (کریپتاسیون) هنگام حرکت مفصل، نشانه بارز ساییده شدن سطوح ناهموار استخوانی بر روی یکدیگر است.
تشخیص افتراقی میان آرتروز و آرتریت روماتوئید (Rheumatoid Arthritis – RA) یکی از حیاتیترین مراحل در درمان بیماریهای ارتوپدی است، زیرا منشأ و درمان این دو کاملاً متفاوت است. برخلاف آرتروز که ناشی از فرسایش فیزیکی است، روماتیسم مفصلی یک بیماری خودایمنی سیستمیک است. در این حالت، سیستم ایمنی بدن به اشتباه بافت پوشاننده داخل مفصل یا سینوویوم (Synovium) را به عنوان عامل بیگانه شناسایی کرده و به آن حمله میکند. این تهاجم منجر به التهاب شدید، ضخیم شدن غشای سینوویال و ترشح آنزیمهایی میشود که به مرور زمان غضروف و استخوان را “میخورند”.
یکی از ویژگیهای کلیدی برای تمایز این دو، الگوی خشکی صبحگاهی است؛ در آرتروز، خشکی مفصل معمولاً کمتر از ۳۰ دقیقه پس از بیدار شدن و با حرکت کردن برطرف میشود، اما در آرتریت روماتوئید این خشکی و سفتی بیش از یک ساعت طول میکشد و با استراحت بدتر میشود. همچنین، روماتیسم تمایل دارد مفاصل را به صورت متقارن (مثلاً هر دو مچ دست) درگیر کند و با علائم سیستمیک مانند خستگی مفرط و تب خفیف همراه باشد، در حالی که آرتروز معمولاً روی مفاصل تحملکننده وزن (زانو و لگن) یا مفاصل انگشتان تمرکز دارد و علائم عمومی ندارد.
ستون فقرات (Spine) به عنوان محور مرکزی بدن، وظیفه خطیر محافظت از نخاع و تحمل وزن تنه را بر عهده دارد و به دلیل همین فشار مکانیکی دائمی، مستعد آسیبهای فراوان است. بسیاری از دردهای کمری ناشی از اسپاسمهای عضلانی ساده یا وضعیتهای بدنی نامناسب (Postural) هستند، اما درصدی از آنها ریشه در آسیبهای ساختاری دیسکها یا مهرهها دارند. چاقی شکمی، نشستنهای طولانیمدت بدون حمایت کمری و بلند کردن اجسام سنگین با تکنیک غلط، از جمله ریسکفاکتورهای اصلی هستند که بیومکانیک ستون فقرات را برهم زده و زمینه را برای تخریب دیسکها فراهم میکنند.
دیسک بینمهرهای (Intervertebral Disc) ساختاری متشکل از یک حلقه فیبری سخت بیرونی و یک هسته ژلاتینی نرم داخلی است که نقش ضربهگیر را ایفا میکند. فتق دیسک (Disc Herniation) زمانی رخ میدهد که فشار بیش از حد یا ضعف بافتی باعث پارگی حلقه فیبری شده و محتویات هسته ژلاتینی به بیرون نشت کند. این بیرونزدگی به خودی خود ممکن است دردناک نباشد، اما مشکل زمانی حاد میشود که این توده بر روی ریشههای عصبی مجاور که از نخاع منشعب میشوند، فشار وارد کند.
معروفترین تظاهر این فشار، درد سیاتیک است؛ دردی تیرکشنده که از کمر یا باسن شروع شده و در مسیر عصب سیاتیک (Sciatic Nerve) تا پشت ران، ساق و حتی انگشتان پا انتشار مییابد. علاوه بر درد، بیمار ممکن است حس گزگز، مورمور شدن یا بیحسی در اندام تحتانی را تجربه کند. در موارد شدیدتر، فشار بر ریشه عصبی منجر به اختلال در انتقال پیامهای حرکتی شده و باعث ضعف عضلانی (مثلاً ناتوانی در بالا آوردن مچ پا یا “افتادگی مچ پا”) میگردد که نیازمند مداخله فوری پزشکی است.
تنگی کانال نخاعی (Spinal Stenosis) عارضهای است که معمولاً در سنین بالاتر و در پی تغییرات آرتروزی ستون فقرات رخ میدهد. با فرسایش دیسکها و مفاصل فاست مهرهها، بدن برای تثبیت ستون فقرات اقدام به ساخت استخوان اضافی (استئوفیت) و ضخیم کردن رباطهای داخلی کانال میکند. این تغییرات باعث تنگ شدن فضای کانال نخاعی (Spinal Canal) و فشار مزمن بر روی نخاع یا اعصاب میشود. علامت کلاسیک این بیماری، “لنگش نوروژنیک” است؛ به این معنی که فرد پس از مدت کوتاهی ایستادن یا راه رفتن دچار درد، سنگینی و ضعف در هر دو پا میشود و مجبور است برای تسکین درد بنشیند یا به جلو خم شود (چرا که خم شدن به جلو فضای کانال را موقتاً بازتر میکند).
در مواجهه با کمردرد، شناخت “پرچمهای قرمز” یا علائم هشداردهنده بسیار حیاتی است. اگر کمردرد با علائمی همچون بیاختیاری در کنترل ادرار یا مدفوع، بیحسی ناگهانی در ناحیه تناسلی و داخلی رانها (سندرم دماسب)، ضعف پیشرونده در پاها، تب، کاهش وزن بیدلیل یا سابقه سرطان همراه باشد، دیگر یک مشکل مکانیکی ساده نیست و باید بلافاصله و به صورت اورژانسی تحت بررسی قرار گیرد. این علائم میتوانند نشاندهنده فشار شدید بر نخاع، عفونت یا تومور باشند که تأخیر در درمان آنها عوارض جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت.
شکستگی استخوان (Fracture) یکی از شایعترین اورژانسهای ارتوپدی است که در اثر اعمال نیرویی فراتر از آستانه تحمل استخوان رخ میدهد. شکستگیها به دو دسته کلی “بسته” و “باز” تقسیم میشوند که رویکرد درمانی آنها کاملاً متفاوت است. در شکستگی بسته، پوست روی استخوان سالم است و خطر عفونت کمتر است، اما در شکستگی باز، قطعه تیز استخوان پوست را پاره کرده و با محیط بیرون تماس پیدا میکند. این وضعیت یک اورژانس تمامعیار است زیرا خطر ورود باکتریها به مغز استخوان و ایجاد عفونت مرگبار استئومیلیت وجود دارد. هدف اصلی در درمان شکستگی، “جااندازی” (Reduction) یا بازگرداندن قطعات شکسته به امتداد آناتومیک صحیح و سپس “بیحرکتسازی” (Immobilization) با گچ یا پلاتین است تا فرآیند جوش خوردن طبیعی طی شود.
در دنیای ورزش، زانو آسیبپذیرترین مفصل بدن است. پارگی رباط صلیبی قدامی (ACL) یکی از کابوسهای ورزشکاران حرفهای است که معمولاً با یک تغییر جهت ناگهانی یا فرود اشتباه رخ میدهد. بیمار اغلب در لحظه آسیب صدای “پاپ” بلندی از داخل زانو میشنود و زانو بلافاصله متورم میشود. ویژگی اصلی این آسیب، احساس “خالی کردن” زانو و عدم پایداری مفصل است.
از سوی دیگر، مینیسکها (Meniscus) که بالشتکهای غضروفی C شکل بین استخوان ران و ساق هستند، اغلب در اثر چرخش زانو تحت فشار وزن بدن پاره میشوند. پارگی مینیسک ممکن است باعث “قفل شدن” زانو شود، به طوری که فرد نمیتواند زانوی خود را کاملاً صاف کند. تشخیص دقیق این آسیبها معمولاً نیازمند معاینه بالینی دقیق و تأیید با تصاویر MRI است و درمان آنها بسته به سن و سطح فعالیت فرد، از فیزیوتراپی تا جراحی آرتروسکوپیک متغیر است.
همیشه آسیبها ناشی از ضربه ناگهانی نیستند؛ گروه بزرگی از مشکلات ارتوپدی تحت عنوان “آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد” (Overuse Injuries) طبقهبندی میشوند. تاندونیت (Tendonitis) التهاب تاندون است که در اثر کششهای ریز و مکرر ایجاد میشود (مانند آرنج تنیسبازان). بورسیت (Bursitis) نیز التهاب کیسههای حاوی مایع (بورس) است که وظیفه کاهش اصطکاک بین تاندون و استخوان را دارند. هر دو عارضه با درد موضعی که با فعالیت تشدید میشود، مشخص میگردند. راهکار طلایی در فاز حاد این آسیبها پروتکل درمانی RICE است: استراحت (Rest)، یخ (Ice)، بانداژ فشاری (Compression) و بالا نگه داشتن عضو (Elevation). عدم رعایت استراحت کافی میتواند این التهابات حاد را به مشکلات مزمن و مقاوم به درمان تبدیل کند.
پوکی استخوان یا استئوپروز (Osteoporosis) را به درستی “دزد خاموش” نامیدهاند، زیرا این بیماری متابولیک، توده و تراکم استخوان را به تدریج و بدون ایجاد هیچگونه درد یا علامتی کاهش میدهد تا زمانی که اولین شکستگی رخ دهد. در این بیماری، تعادل بین سلولهای استخوانساز و استخوانخوار به هم میخورد و بافت استخوانی متخلخل و شکننده میشود. زنان پس از یائسگی به دلیل افت شدید هورمون استروژن (که نقش محافظتی بر استخوان دارد) بیشترین گروه در معرض خطر هستند. شکستگیهای ناشی از پوکی استخوان اغلب در مچ دست، مهرههای کمر و خطرناکتر از همه، در لگن رخ میدهند. دریافت ناکافی کلسیم و ویتامین D در طول زندگی، مصرف دخانیات و بیتحرکی از عوامل اصلی تشدیدکننده این بیماری هستند.
بیماری پاژه (Paget’s Disease) دومین بیماری متابولیک شایع استخوان پس از پوکی استخوان است که ماهیت متفاوتی دارد. در این اختلال، چرخه بازسازی استخوان دچار هرجومرج میشود؛ بدن با سرعتی غیرطبیعی استخوانهای قدیمی را جذب کرده و استخوانهای جدید میسازد. اما این استخوانهای جدید، ساختاری بینظم، بزرگ، بدشکل و ضعیف دارند. این مسئله منجر به درد استخوانی، تغییر شکل اندامها (مانند خمیدگی استخوان ساق پا) و افزایش دمای پوست روی استخوان درگیر (به دلیل خونرسانی زیاد) میشود. تشخیص این بیماری اغلب از طریق مشاهده تغییرات خاص در عکس رادیولوژی و بالا بودن سطح آنزیم آلکالن فسفاتاز در خون صورت میگیرد.
یکی از نگرانیهای شایع والدین، صافی کف پا (Flat Foot) در کودکان است. باید دانست که صافی کف پا در نوزادان و کودکان نوپا کاملاً طبیعی و فیزیولوژیک است، زیرا قوس کف پا توسط لایهای از چربی پوشیده شده و رباطها هنوز انعطافپذیری زیادی دارند. در اکثر موارد، با رشد کودک و سفت شدن رباطها، قوس پا به صورت خودبهخود شکل میگیرد. نوعی از صافی کف پا که “انعطافپذیر” نامیده میشود (یعنی وقتی کودک روی پنجه میایستد قوس ظاهر میشود) معمولاً نیاز به درمان خاصی ندارد. اما اگر صافی کف پا سفت باشد (Rigid) یا با درد و خستگی زودرس همراه شود، نیازمند بررسی توسط ارتوپد کودکان و احتمالاً استفاده از کفیهای طبی یا کفشهای خاص برای اصلاح راستای پا است.
دیسپلازی یا دررفتگی تکاملی مفصل ران (DDH) یک ناهنجاری جدی است که در آن سر استخوان ران به درستی در حفره لگنی قرار نمیگیرد. اگر این عارضه در ماههای اول تولد تشخیص داده نشود، میتواند منجر به لنگش دائمی، کوتاهی پا و آرتروز زودرس در جوانی شود. به همین دلیل، معاینه لگن نوزادان در بدو تولد و انجام سونوگرافی لگن (معمولاً در ۶ هفتگی) در نوزادان دارای ریسکفاکتور (مانند نمایش بریچ یا سابقه خانوادگی) حیاتی است. قنداق کردن نوزاد به روش سنتی که پاها را صاف و بهمچسبیده نگه میدارد، میتواند خطر بروز این بیماری را افزایش دهد. درمان در سنین پایین با استفاده از کمربندهای خاص (Pavlik Harness) بسیار موفقیتآمیز است، اما در سنین بالاتر ممکن است نیاز به جراحیهای پیچیده باشد.
پای پرانتزی (Bow Legs) و پای ضربدری (Knock Knees) نیز از جمله مواردی هستند که الگوی سنی خاصی دارند. نوزادان معمولاً با پای پرانتزی متولد میشوند که تا حدود ۲ سالگی اصلاح میشود. سپس پاها به سمت ضربدری شدن میروند و نهایتاً در سنین مدرسه به حالت نرمال بزرگسالی میرسند. اگر انحراف پای پرانتزی پس از ۳ سالگی ادامه یابد یا شدید باشد، باید به بیماریهایی نظیر راشیتیسم (نرمی استخوان ناشی از کمبود ویتامین D) یا بیماری بلانت شک کرد. انحرافات شدید محوری میتوانند باعث توزیع نامتقارن وزن روی زانو و ساییدگی زودرس یک سمت مفصل شوند.
سندرم تونل کارپال (Carpal Tunnel Syndrome) شایعترین اختلال گیرافتادگی عصب در بدن است که عمدتاً زنان و افرادی را که حرکات تکراری با مچ دست انجام میدهند (مانند تایپ کردن)، درگیر میکند. تونل کارپال فضای باریکی در مچ دست است که تاندونها و عصب مدیان (Median Nerve) از آن عبور میکنند. هر عاملی که فضای این تونل را تنگ کند (مانند تورم تاندونها)، باعث فشار بر عصب مدیان میشود. علائم مشخصه این سندرم شامل بیحسی، گزگز و درد در انگشتان شست، اشاره و میانی است که اغلب شبها بیمار را از خواب بیدار میکند. در مراحل پیشرفته، تحلیل عضلات کف دست و ناتوانی در گرفتن اشیاء نیز رخ میدهد.
بسیاری از افراد درد پاشنه پا را معادل “خار پاشنه” (Heel Spur) میدانند، اما واقعیت این است که خار پاشنه (یک زائده استخوانی در زیر پاشنه) به خودی خود دردناک نیست. درد در واقع ناشی از التهاب فاشیای پلانتار (Plantar Fasciitis) است؛ یک نوار بافتی ضخیم که پاشنه را به پنجه متصل میکند. کشیدگیهای مکرر این فاشیا (مثلاً در اثر چاقی یا کفش نامناسب) باعث پارگیهای ریز و التهاب در محل اتصال به پاشنه میشود. درد این عارضه معمولاً صبحها هنگام برداشتن اولین قدمها شدیدتر است و با کمی راه رفتن بهتر میشود (“درد استارتر”). درمان اصلی بر کشش عضلات ساق و فاشیا، کاهش وزن و استفاده از کفیهای نرم ژلهای تمرکز دارد و جراحی برای برداشتن خار به ندرت لازم است.
تشخیص دقیق در ارتوپدی بدون تصویربرداری پزشکی تقریباً غیرممکن است. پزشک بر اساس شرح حال و معاینه، نوع تصویربرداری را انتخاب میکند. رادیولوژی ساده (X-ray) اولین و بهترین گزینه برای بررسی ساختار استخوان، تشخیص شکستگیها، دررفتگیها و میزان تخریب مفاصل در آرتروز است. اما اشعه ایکس قادر به نشان دادن بافتهای نرم نیست. برای بررسی پارگی رباطها، مینیسک، دیسکهای بینمهرهای و تومورهای بافت نرم، امآرآی (MRI) استاندارد طلایی محسوب میشود. سیتیاسکن (CT Scan) نیز زمانی کاربرد دارد که نیاز به دیدن جزئیات دقیق استخوانی و بازسازی سهبعدی شکستگیهای پیچیده باشد.
استراتژی درمان در ارتوپدی معمولاً به صورت “پلکانی” است؛ یعنی درمان از روشهای کمتهاجمی شروع شده و در صورت عدم پاسخ، به روشهای تهاجمیتر میرسد. پله اول شامل اصلاح سبک زندگی (کاهش وزن، ارگونومی محیط کار)، دارودرمانی (ضدالتهابها) و استراحت نسبی است. پله دوم و بسیار حیاتی، فیزیوتراپی (Physiotherapy) و ورزشدرمانی است که با تقویت عضلات اطراف مفصل، فشار را از روی بافتهای آسیبدیده برمیدارد. تزریقات داخل مفصلی (مانند کورتون یا PRP) پله بعدی هستند. جراحی تنها زمانی پیشنهاد میشود که درمانهای محافظهکارانه شکست خورده باشند یا آسیب ساختاری (مانند شکستگی ناپایدار یا پارگی کامل تاندون) وجود داشته باشد. جراحیها نیز امروزه به سمت روشهای کمتهاجمی مانند آرتروسکوپی (Arthroscopy) رفتهاند که با برشهای کوچک و دوربین انجام میشوند، هرچند در موارد تخریب کامل مفصل، جراحی تعویض مفصل (Arthroplasty) تنها راه بازگشت به زندگی بدون درد است.